Schism یک واژه انگلیسی است که به معنی تفرقه، انحراف، شکاف، و تفکیک می باشد. تلفظ این واژه به صورت /ˈskɪzəm/ است.
کاربردهای این واژه در موارد مختلفی از جمله در مذاهب، سیاست، فلسفه، علوم اجتماعی و حتی در فناوری وجود دارد. در مذاهب، Schism به تفرقه و تفکیک درون یک مذهب اشاره دارد. در سیاست، این واژه به تفکیک و تفرقه درون یک حزب یا گروه سیاسی اشاره دارد. در فلسفه، Schism به تفکیک و تفرقه درون یک مکتب فکری اشاره دارد. در علوم اجتماعی، این واژه به تفکیک و تفرقه درون یک جامعه یا فرهنگ اشاره دارد. در فناوری، Schism به تفکیک و تفرقه درون یک صنعت یا بازار اشاره دارد.
مترادف های این واژه عبارتند از: split، division، separation، rift، break، breach و متضاد های آن عبارتند از: unity، harmony، agreement، consensus.
ریشه شناسی این واژه به زبان یونانی با واژه schisma که به معنی شکاف و تفرقه است، بازمیگردد. این واژه در قرن چهارم میلادی برای تفرقه درون کلیسای کاتولیک به کار رفت.
اولین مورد استفاده این واژه در قرن چهارم میلادی در مورد تفرقه درون کلیسای کاتولیک بوده است. به عنوان مثال، در جمله “The schism between the Eastern and Western churches” به تفرقه بین کلیسای شرقی و غربی اشاره دارد.
در گرامر، Schism یک اسم است و معمولاً با حرف تعریف the همراه میشود. به عنوان مثال، “The schism between the two political parties has deepened.”