Expatriate یا خارجی مقیم، اصطلاحی است که به فردی گفته میشود که از کشور خود به کشور دیگری مهاجرت کرده و در آنجا سکونت دارد. این اصطلاح معمولاً برای افرادی استفاده میشود که به دلایل مختلفی مانند کار، تحصیل، عشق و یا سفر به کشور دیگری رفتهاند و در آنجا زندگی میکنند.
تلفظ آنلاین: /ɪksˈpætriət/
کاربردها و نقش ها:
– افرادی که به دلیل کار به کشور دیگری مهاجرت کردهاند، معمولاً به عنوان کارمندان خارجی یا مدیران شرکتهای چندملیتی شناخته میشوند.
– افرادی که به دلیل تحصیل به کشور دیگری رفتهاند، معمولاً به عنوان دانشجویان خارجی شناخته میشوند.
– افرادی که به دلیل عشق به کشور دیگری رفتهاند، معمولاً به عنوان مهاجران عاشق شناخته میشوند.
– افرادی که به دلیل سفر به کشور دیگری رفتهاند، معمولاً به عنوان گردشگران خارجی شناخته میشوند.
مترادف ها: مهاجر، خارجی مقیم، مهاجر داخلی
متضادها: محلی، داخلی
تاریخچه و ریشه شناسی:
کلمه Expatriate از دو کلمه Latin “ex” به معنی “از” و “patria” به معنی “وطن” تشکیل شده است. در ابتدا، این اصطلاح برای توصیف افرادی استفاده میشد که به دلیل دلایل سیاسی یا دیگر دلایل، از کشور خود خارج شدهاند. اما در دهههای اخیر، این اصطلاح برای توصیف افرادی که به دلیل دلایل شخصی یا حرفهای به کشور دیگری رفتهاند، استفاده میشود.
اولین مورد استفاده:
اولین مورد استفاده از این اصطلاح، در قرن هفدهم میلادی بود که برای توصیف افرادی که به دلیل دلایل سیاسی از کشور خود خارج شدهاند، استفاده شد.
توضیحات گرامری:
Expatriate به عنوان یک اسم به کار میرود و معمولاً با حرف تعریف “the” همراه میشود. به عنوان فعل، به معنی “اخراج کردن از کشور” به کار میرود. به عنوان صفت، به معنی “مربوط به خارجی مقیم” استفاده میشود.
مثالهایی از کاربردهای این اصطلاح:
– Many expatriates find it difficult to adjust to the culture of their new country.
– The company has a policy of hiring expatriates for its overseas operations.
– After living abroad for several years, John has become an expatriate.